"از دید لوئیز آگاسیز، دانشمند علوم طبیعی سوئیسی، یك مرد عالم یعنی كسی كه چیزهایی را میبیند كه دیگران نمیبینند. یكی از شاگردان او مینویسد: «یك كاسۀ فلزی با یك ماهی كوچك به من نشان داده شد. باید بدون اینكه با كسی در این مورد صحبت كنم یا مطالعهای در این رابطه انجام دهم، آن را بررسی میكردم. آگاسیز به من گفت: "اگر فكر كردم كه كارتان تمام شده است، از شما سؤال خواهم كرد." پس از یك ساعت، احساس كردم كه چیزی برای كشف كردن در ماهی وجود ندارد. هیجانزده بودم كه گزارش خود را بنویسم، اما آگاسیز توجهی به من نكرد. متوجه شدم كه مرا زیر نظر دارد. تمركز كامل انجام دادم. بعد از صد ساعت، صد برابر آن چیزی را میدانستم كه در ابتدا متوجه شده بودم. فهمیدم كه چگونه فلسهای ماهی منظم و به ردیف قرار دارند، چیزهای دیگری هم در مورد شكل و ترتیب قرار گرفتن دندانهای ماهی متوجه شدم. به شدت مایل بودم كه مشاهدات خود را به استادم انتقال دهم، اما او فقط یك "روز بخیر" دوستانه میگفت و در غیر این صورت توجهی به من نداشت. روز هفتم از من پرسید كه چه میدانم. من هم ضمن اینكه او سیگار برگ خود را میكشید، گزارشم را ارائه دادم. بعد از اینكه گزارشم تمام شد، از جا برخواست و گفت: "كم بود." بعد هم رفت. بالاخره بعد از یك هفته كار طاقتفرسا، به نتایجی دست یافتم كه خودم را متعجب و او را راضی كرد.»"
"پس از موفقیتهای متعدد روسها در علم، ایالات متحده تحقیقات وسیعی را آغاز میكند. ورنر فون براون در این رابطه میگوید: «ما كمی تحقیقات اولیه انجام میدهیم.» یك سناتور میپرسد: «تحقیقات اولیه یعنی چه؟» فون براون جواب میدهد: «تحقیقات اولیه یعنی كاری را انجام دهم، بدون اینكه بدانم چه میكنم.»"
"صرفهجویی و تحقیقات، از دوران فريدریش كبیر هم با هم ارتباطی نداشتند. روزی فريدریش صرفهجو از یكی از پروفسورهای باسواد آكادمی علمی پرسید، چرا صدای ضربه زدن به یك گیلاس پر از شامپاین، بیشتر شبیه شیشۀ خالص است تا گیلاسی با شراب. پروفسور از طرف همكاران خود این جواب را به او داد: «جواب این معما فقط با یك آزمایش، امكانپذیر است. اما با توجه به شعار صرفهجویی، اعضای آكادمی توانایی انجام آن را ندارند!»"