"رئیس = مردی كه وقتی آدم دیر میكند، زود آمده است و وقتی زود میآییم، دیر میآید."
"همسر نخست وزیر بریتانیا آقای ویلیام گلداستون با میهمانان خود صحبت میكند و بحث شدیدی در مورد معنای یكی از قسمتهای انجیل درمیگیرد. یكی از حضار به امید پایان دادن به مشاجره به آنان میگوید: «فقط یك نفر وجود دارد كه همهچیز را میداند.» چهرۀ خانم گلداستون فوراً خندان میشود و میگوید: «دقیقاً و ویلیام همین حالا از راه میرسد.»"
"در مؤسسۀ من هر كس میتواند كارهایی را كه من دوست دارم، انجام دهد."
"رئیس، هدایت میكند. ما كوتاه میآییم."
"لذتبخشترین مشكل آن است كه بتوان فوراً به رئیس منتقل كرد."
"آقای هیتوسو سواكا به كارمندانش سخت میگیرد. او كه سردبیر یك روزنامۀ محلی در ژاپن است، هشت مرتبه با خطكش به باسن نویسندۀ یك مقاله زد. چون مقالۀ او خسته كننده بود. براساس شعاری كه در تحریریه به دیوار نصب شده بود: «داستانهای خسته كننده به معنای باسن زخمی هستند...»"
"رئیس ما فساد ناپذیر و حتی اصلاح ناپذیر است."
"ما باید رئیس خود را دوست داشته باشیم. در غیر این صورت اخراج میشویم."
"اگر با مافوق خود برخورد میكنی، درست برخورد كن."
"از كجا تشخص میدهیم كه یك رئیس حیوان دوست است؟ او هفتهای یك مرتبه یك تئاتر خركی ترتیب میدهد، مثل یك گاو نر كار میكند و اگر مثل یك خرگوش حركت نكند، مثل حلزون است."