"مخاطب قرار دادن تكتك افراد در یك جمع بزرگ، كار سادهای نیست. این موضوع را جرج براون، نخستوزیر وقت بریتانیا در دهۀ شصت، شخصاً تجربه كرد. براون با همراهان خود در كنگرهای در وین شركت كرده بود. پس از صرف غذا، اركستر شروع به نواختن موسیقی كرد. جرج براون كه بسیار شاد بود، از فرد جذاب سمت راست خود تقاضای رقص كرد. این فرد زیبا مؤدبانه و در عین حال قاطع، جواب داد: «آقا من به سه دلیل با شما نمیرقصم. اول اینكه این یك ضیافت است و نه یك مجلس رقص! دوم اینكه اگر قرار باشد برقصم، فقط با سرود ملی اتریش میرقصم كه آن هم حالا نواخته نمیشود. سومین و آخرین دلیل كه بسیار مهم است، من آن نیستم كه شما گمان میكنید. من اسقف اعظم وین هستم!»"
"وقتی به اطراف نگاه میكنم، چهرههای آشنا و منتظر میبینم. این موضوع مرا به یاد فرد با تجربهای در رابطه با كنگره میاندازد كه روزنامهنگاری از او پرسید: «همه میدانند كه به عقیدۀ شما كنگرهها اتلاف وقت هستند، اما باز هم در یك كنگره شركت كردهاید. آیا این یك تناقض نیست؟» مرد جواب داد: «اگر در كنگرهها شركت نكنم، چطور میتوانم از بیهوده بودن آنها اطمینان حاصل كنم؟»"